1. تعریف اعتدال لغوی و اصطلاحی
2. اعتداال در متون آیات و روایات
3. اهمیت بحث از مفهوم اعتدال:
4. عوامل خروج از اعتدال
5. گستره هاي اعتدال و مصادیق آن
1. تعریف لغوی اعتدال
در كتب لغوي، اعتدال به معنای میانه روی آمده است. رعایت حد وسط در بین دو حال از همه جهت، توازن ، هم وزنی ، یکسانی و .... در جای دیگر به معنای انتخاب محاسن دو حد نهایی چپ و راست و برقراری تناسب بین آنها و پرهیز از افراط و تفریط در ابعاد زندگی.
تعریف اصطلاحی اعتدال
نکته ظریف این است که اعتدال دو ریشه دارد یکی ریشه از عَدلٌ از عدالت و یک معنا عٍدل است به معنای توازن. اگر اعتدال را از ریشه عَدل(با فتح عین) بگیریم به معنای قرار دادن شیی درموضع خودش است.اما یک عِدل(با کسر عین) داریم که اعتدال از ریشه عِدل یعنی میانه روی و توازن است. بنابراین دو تعبیر نسبت به اعتدال داریم .1. به معنای عدالت 2. به معنای توازن و یکسانی و برابری. اعتدال به معنای تعادل از عٍدل گرفته می شود. آیت الله جوادی آملی اعتدال به معنای تعادل و یکسانی عرضه و تقاضا را ناپسند شمرده و اعتدال از ریشه عَدَلَ را پسندیده می شمارد.
اگر بخواهیم بین این دو جمع کنیم باید بگوییم: که اعتدال به معنای توازن (از ریشه عٍدل)باید در روش و منش عملی اجرا شود یعنی در روش های اجرایی از اعتدال به معنای توازن استفاده کنیم. و در اصول از اعتدال به معنای عٌدٌلٌ استفاده کنیم بنابراین اعتدال به معنای تعادل نباید اینجا راه پیدا کند. یعنی در اصول قائل به تعادل نیستیم اما در راه های رسیدن به این اصول می توانیم از تعادل و توازن استفاده کنیم. 2. اعتداال در متون آیات و روایات
در آيات قرآن و متون روایی به خصوص در سوره مبارکه بقرة آیه ۱۴۳(وَكَذٰلِكَ جَعَلناكُم أُمَّةً وَسَطًا لِتَكونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ ...﴿۱۴۳﴾؛ امت میانه و معتدل را معرفی می کند. در متون روايي نيز حضرت علی ( علیه السلام) در مورد پيامبر گرامي اسلام فرموده است: «سیرته القصد» ; رسول خدا، سیره و رفتارش میانه و معتدل بود .(نهج البلاغه، کلمات قصار/ 67). در جای دیگر رسول خدا 3 بار می فرماید «علکیم بالقصد». که این حاکی از اهمیت بحث اعتدال در متون روایی است.
3. اهمیت بحث از مفهوم اعتدال
نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که ما باید اعتدال را به درستی مفهوم شناسی کنیم و مشخصات آن را بیان کنیم، زیرا اگر این کار انجام نگیرد هر کسی با تعریف خود وارد بحث می شود و باعث آشفتگی می شود و به مروز زمان فرد تعریفی از خود ارائه می دهد و چالشی ایجاد می کند. درست نظیر دوم خرداد که در بحث جامعه مدنی قبل از اینکه ابعاد آن مشخص شود وارد این موضوع شدند و باعث چالش شدند.
اعتدال و محافظه کاری
نکته دیگر این است که فرق است بین اعتدال و میانه روی با محافظه کاری . یعنی شخص معتدل و محافظه کار باید از هم جدا شوند. و مرز میان محافظه کاری که امر ناپسند است با اعتدال که پسندیده است مشخص شود. اعتدال در کنار شجاعت و اقتدار تفسیر می شود و اعتدال نباید وارد محافظه کاری شود. گاهی می گویند اعتدال این است که طوری صحبت کنی که به کسی برنخورد، این به معنای اعتدال نیست. اعتدال این گونه نیست که دچار محافظه کاری شویم و اصول خود را از دست بدهیم. بنابراین محافظه کاری با اعتدال کاملا متفاوت است.
اعتدال در باورها یا روش ها؟
اعتدال بیش از آنکه در اصول و باورها و نگرش های فرد راه داشته باشد، ناظر به نوع رابطه فرد معتدل با دیگران خواهد بود. به عبارت بهتر انسان معتدل چه بسا در باورهای اعتقادی، اجتماعی و سیاسی مانند افراد تندرو و یا افراطی باشد. اما تفاوت او با افراد تندرو در نوع ارتباط او با دیگران است. چرا که فرد معتدل به باور و دیدگاه های دیگران احترام گذاشته و بر این باور نیست که دیگران نیز باید مانند و مثل او بیندیشند.
4. عوامل خروج از اعتدال
برخي عواملي كه باعث خروج از اعتدال ميشوند را ميتوان در موارد ذيل برشمرد:
الف.جهل : انسانی که جاهل است اقدامات افراطی و تفریطی انجام می دهد. امام علی(ع) می فرماید: «لَا تَرَی الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً» (نهج البلاغه، حكمت 70)
ب. پیروی از هوای نفس: کسی که از تمایلات نفسانی پیروی می کند دچار افراط و تفریط می شود. قرآن می فرماید: ... وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا (کهف/28)
هوای نفس فقط هوای شخصی نیست بلکه امیال حزبی و گروهی و جناحی را هم در بر می گیرد. تمایلات و محبت های افراطی باعث می شود چشم انسان به حقایق بسته شود. کسی می توان معتدل باشد که از قید احزاب و گروه و نفس رها شده باشد.
ج.غفلت از یاد خدا: خود غفلت هم باعث می شود انسان از اعتدال خارج شود.
الف.جهل : انسانی که جاهل است اقدامات افراطی و تفریطی انجام می دهد. امام علی(ع) می فرماید: «لَا تَرَی الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً» (نهج البلاغه، حكمت 70)
ب. پیروی از هوای نفس: کسی که از تمایلات نفسانی پیروی می کند دچار افراط و تفریط می شود. قرآن می فرماید: ... وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا (کهف/28)
هوای نفس فقط هوای شخصی نیست بلکه امیال حزبی و گروهی و جناحی را هم در بر می گیرد. تمایلات و محبت های افراطی باعث می شود چشم انسان به حقایق بسته شود. کسی می توان معتدل باشد که از قید احزاب و گروه و نفس رها شده باشد.
ج.غفلت از یاد خدا: خود غفلت هم باعث می شود انسان از اعتدال خارج شود.
5. قلمرو اعتدال و مصادیق آن
اما اين اعتدال چنان كه در بالا بدان اشاره كردم، قلمرو و مصاديقي دارد كه عبارتند از:
الف.اعتدال فردی:
مانند اعتدال در بحث عبادت ، اعتدال در سخن گفتن ، در راه رفتن، اعتدال در خوراک، در دنیا طلبی ، در خشم و غضب که باید از حد اعتدال خارج نشویم، اعتدال در انفاق،در مسائل جنسی ، در اقتصاد، یا در فقه آنجا که فقها گفته اند: آب وضو نباید خشک شود که منظور از آن در هواي معتدل است ، یا اجرای حد در هوای معتدل باید اجرا شود که نشانه این است که در کوچکترین عرصه ها باید اعتدال رعایت شود.
در برنامه ریزی هم باید معتدل بود. امام علی(ع) در نامه 53 نهج البلاغه(عهدنامه مالک اشتر) رعایت نظم را با عباراتی دیگر اینچنین سفارش می کند:
«... إِیَّاکَ وَ الْعَجَلَهَ بِالْأُمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا أَوِ التَّسَقُّطَ فِیهَا عِنْدَ إِمْکَانِهَا أَوِ اللَّجَاجَهَ فِیهَا إِذَا تَنَکَّرَتْ أَوِ الْوَهْنَ عَنْهَا إِذَا اسْتَوْضَحَتْ فَضَعْ کُلَّ أَمْر مَوْضِعَهُ وَ أَوْقِعْ کُلَّ أَمْر مَوْقِعَهُ.» «از عجله در مورد کارهایی که وقتشان نرسیده، یا سستی در کارهایی که امکان عمل آن فراهم شده، یا لجاجت در اموری که مبهم است، یا سستی در کارها هنگامی که واضح و روشن است، بر حذر باش! و هر امری را در جای خویش و هر کاری را به موقع خود انجام بده.»
ب. اعتدال در سیاست داخلی و خارجی
در سیاست داخلی باید شخص معتدل از نظرات کارشناسان و دیدگاه های مختلف استفاده کند. فرد معتدل فرد جامعه گرا و جمع گرا است و ضمن اینکه بردیدگاه های خود پای می فشارد نگاهی نیز به باورهای دیگران دارد. اعتدال با مفهوم عزت طلبی رابطه دارد. اعتدال به معنای تسلیم شدن در برابر دشمن نیست بلکه اعتدال به معناي استفاده از روش های عقلانی و میانه برای رسیدن به عزت نفس است. اعتدال به معنای تند و کند رفتن نیست. مثالی که می توان زد این است که اعتدال در رانندگی این نیست که با سرعت یکسان در جاده حرکت کنیم. بلکه اعتدال یعنی در سرپیچ سرعت کم و در جاده سرعت بیشتر و در اتوبان سرعت زیاد شود. پس اعتدال یعنی در هر جایی براساس آن مسیر خودش حرکت شود.
در سیاست خارجی هم براساس اخلاق و احترام دو سویه مسائل بین المللی تعریف کند و به ناسزاگویی و دشنام به کشورها و ملل دیگر نپردازد و احترام متقابل را رعایت کند. ج. اعتدال در جناح های سیاسی
مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: بعضی از افراد و جناح های گوناگون گفته اند که دشمن اصلی ما جناح مقابل است این تاسف بار است. این یعنی نگاه افراطی در جریان های سیاسی. دو جناح دو بال پرنده هستند اگر هر دو بال یک پرنده خوب حرکت کند پرنده خوب حرکت می کند بنابراین جناح ها نباید جناح مقابل را دشمن فرض کند نگاه اعتدال یعنی جناح مقابل را یک فرصت برای خود تلقی کند و رقیب به عنوان رفیق باشد نه دشمن. تخریب کردن و تنگ نظری از مصادیق تندوری است و فرصت ها را به چالش تبدیل می کند.
د. در حوزه فرهنگ
در حوزه فرهنگ باید در رابطه با دستورات دینی حداقل ها را به شهروندان تاکید کند و از تحمیل حداکثر ها به مردم بپرهیزد، یعنی باید خطوط قرمز رعایت شود. همچنین بسنده کردن به مسلّمات دینی و پرهیز از اجبار غیر مسلّمات به مردم و استفاده از توازن در رشد همه ابعاد جامعه از دیگر مصادیق اعتدال در حوزه فرهنگ است.
هـ. اعتدال قضایی
در مسیر اجرای عدالت هم باید اعتدال مورد توجه قرار گیرد یعنی در اجرای عدالت از روش های افراطی و تفریطی استفاده نشود. اصولا اجرای عدالت نیازمند روحیه ی اعتدال آمیز است و خارج شدن از مسیر اعتدال ما را از مسیر عدالت نیز خارج خواهد نمود، به تعبیر بهتر عدالت نباید قربانی عدالت شود.
حجت الاسلام والمسلمين سيد محسن صالح